ذئب ضبز گرگ سخت نظر افروخته چشم ٠
ضبز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ضبز. [ ض َ ] (ع اِ) سختی نگاه . نگاه سخت . (منتهی الارب ). نگاه تند. نگاه تیز.
ضبز. [ ض َ ب ِ ] (ع ص ) ذِئب ضَبِز؛ گرگ سخت نظر افروخته چشم . (منتهی الارب ).
ضبز. [ ض َ ] ( ع اِ ) سختی نگاه. نگاه سخت. ( منتهی الارب ). نگاه تند. نگاه تیز.
ضبز. [ ض َ ب ِ ] ( ع ص ) ذِئب ضَبِز؛ گرگ سخت نظر افروخته چشم. ( منتهی الارب ).
ضبز. [ ض َ ب ِ ] ( ع ص ) ذِئب ضَبِز؛ گرگ سخت نظر افروخته چشم. ( منتهی الارب ).
کلمات دیگر: