کلمه جو
صفحه اصلی

ذوثعلبان

فرهنگ فارسی

نام مردی ترسا از مردم یمن که در فاجعه اصحاب اخدود انجیلی نیم سوخته بقصد تظلم از ذونواس حمیری به قیصر برد .

لغت نامه دهخدا

ذوثعلبان. [ ث َ ل َ ] ( ع اِ مرکب ) قسمی بیماری است و شاید داء الثعلب باشد.

ذوثعلبان. [ ث َ ل َ ] ( اِخ ) نام مردی ترسا از مردم یمن که در فاجعه اصحاب اخدود، انجیلی نیم سوخته به قصد تظلم از ذونواس حمیری به قیصر برد. ( مجمل التواریخ و القصص ص 169 ).

ذوثعلبان . [ ث َ ل َ ] (اِخ ) نام مردی ترسا از مردم یمن که در فاجعه ٔ اصحاب اخدود، انجیلی نیم سوخته به قصد تظلم از ذونواس حمیری به قیصر برد. (مجمل التواریخ و القصص ص 169).


ذوثعلبان . [ ث َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) قسمی بیماری است و شاید داء الثعلب باشد.



کلمات دیگر: