خاک را تزیین کردن
خاک پیراستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خاک پیراستن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) خاک را تزیین کردن. کنایه از پیرایه و علایق دنیا بر پیکر خاکی خود بستن :
خاک پیراستن چه کار بود
حامل خاک خاکسار بود
گر کسی پرسدت که دانش پاک
ز آدمی خیزد آدمی از خاک
گو گلاب از گل و گل از خار است
نوش در مهره مهره در مار است .
خاک پیراستن چه کار بود
حامل خاک خاکسار بود
گر کسی پرسدت که دانش پاک
ز آدمی خیزد آدمی از خاک
گو گلاب از گل و گل از خار است
نوش در مهره مهره در مار است .
نظامی.
کلمات دیگر: