کلمه جو
صفحه اصلی

حجر افریقی

فرهنگ فارسی

سنگی است مابین خفت و ثقل و اجزائ او مختلف است و در صلابت ولین با خطوط سفید مثل اقلیمیا و از افریقیه خیزد

لغت نامه دهخدا

حجر افریقی. [ ح َ ج َ رِ اَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی است مابین خفت و ثقل و اجزاء او مختلف است در صلابت و لین. با خطوط سفید مثل اقلیمیا و از افریقیه خیزد. با قوه مجففه و اندکی قابض و بالذع و محرق. مطفی او سه بار در خمر فعل او قویتر و بجهت قروح خبیثه متعفنه مفرداً و با شراب و عسل نافع و محرق مغسول با موم روغن جهت سوختگی آتش و امراض چشم مفیداست. ( تحفه حکیم مؤمن ). و ابن البیطار در مفردات گوید: قال دیسقوریدوس هو حجر یستعمله الصباغون بالبلاد التی یقال لها فروغیا و هی افریقیة و لذلک سمی بالیونانیة فرغیوس ( در نسخه لکلرک و در نسخه چاپی : فروغنوس ). و اجود مایکون من هذا الحجر ماکان اصفر وسطافی مابین الخفة و الثقل و اجزائه مختلفة فی الصلابة و اللین و فیه عروق بیض مثل ما فی الاقلیمیا و قد یحرق علی هذه الصفة یؤخذ فیبل بخمر بالغ ثم یطم فی جمرو یروح الجمر دائما فاذا استحال لونه الی الحمرة یخرج و یطفا بمثل الخمر الذی بل به ثم یطم ثانیة و یطفاء و یحرق ایضاً ثالثة. و ینبغی ان یحذر ان یتفتت ویصیر رماداً. و قال جالینوس فی التاسعة قوته تجفف تجفیفا قویاً و فیه معهذا ایضاً شی من القبض مع تلذیع و اما انا فاستعمله ابداً و هو یحرق فاداوی به القروح المتعفنة اما وحده و اما مخلوطاً بشراب او عسل واتخذ منه دواء للعین یجفف. و قال دیسقوریدوس : و هذاالحجر محرقا کان او غیر محرق فانه یقبض و ینقی و یکوی و اذا خلط بقیروطی ابراء حرق النار و قدیعفن تعفیناً یسیراً او یغسل مثل ما تغسل الاقلیمیا - انتهی.


کلمات دیگر: