کلمه جو
صفحه اصلی

حجت گوی

فرهنگ فارسی

آنکه حجت و دلیل آورد

لغت نامه دهخدا

حجت گوی. [ ح ُج ْ ج َ ] ( نف مرکب ) حجیج. ( منتهی الارب ). آنکه حجت و دلیل آورد.


کلمات دیگر: