کلمه جو
صفحه اصلی

خاوندشاه

فرهنگ فارسی

خاوندشاه یکی از اعاظم دانشمندان و صوفیان است .

لغت نامه دهخدا

خاوندشاه. [ وَ ] ( اِخ ) خاوندشاه یکی از اعاظم دانشمندان و صوفیان است و خواندمیر در شرح حال او آرد: «نسب او بچهار واسطه به خاوند سید اجل بخاری » که در سلک اعاظم سادات ماوراءالنهر انتظام داشت ، اتصال می یابدو سلسله آباء و اجداد سید اجل به یزیدبن امام زین العابدین منتهی می گردد و پدر عالی گهر خاوندشاه کمال الدین محمود نام داشت و چون سید محمود بریاض رضوان انتقال نمود سید خاوندشاه در صغر سن بود. بواسطه نوائب روزگار از وطن مألوف سفر کرده در قبة الاسلام بلخ روی بتحصیل علوم و اکتساب فنون محسوس و مفهوم آورد و به اندک زمانی در سلک اعاظم دانشمندان زمان انتظام یافته بسلوک راه آخرت مشغول گشت ، و از بلخ سفر فرموده خود را بصحبت مشایخ عظام هرات رسانید، و شیخ بهاءالدین عمر نسبت به آن حضرت محبت بی نهایت داشت چنانچه درحین مرض وصیت فرمود که امیر خاوند شاه بر من نماز گزارد و هم در آن ایام روزی آن حضرت را مخاطب ساخته گفت سید میخواستم که با هم باشیم اما سلطان احمد خضرویه گریبان شما را گرفته به جانب خود کشید. آن جناب بعد از فوت شیخ بهاءالدین عمر از هرات به بلخ مراجعت فرمود و در سنه 1... وفات یافت و در پیش روی سلطان احمد خضرویه مدفون شد و از آن حضرت سه پسر ماند امیر خواند محمد که والد بزرگوار والده مسود اوراق است و سید نظام الدین سلطان احمد که سالها در ملازمت سلطان بدیع الزمان میرزا منصب صدارت داشت و سید نعمت اﷲ که مجذوب متولد شده بود و از وی خوارق عادات ظهور می نمود. ( رجال حبیب السیر چ عبدالحسین نوائی ص 141 ). و رجوع شود به الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 9 جزء اول.


کلمات دیگر: