کنایه از کوفتن کوس است . نواختن کوس .
خاریدن کوس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خاریدن کوس. [ دَ ن ِ ] ( مص مرکب ) کنایه از کوفتن کوس است. ( آنندراج ). نواختن کوس. زدن کوس :
ز خاریدن کوس خارا شکاف
پر افکند سیمرغ در کوه قاف.
ز خاریدن کوس خارا شکاف
پر افکند سیمرغ در کوه قاف.
نظامی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: