ادای خارجی نکردن و در مقام کوز دادن گویند و از اهل زبان بتحقیق پیوسته .
خارج نزدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خارج نزدن. [ رِن َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) ادای خارجی نکردن و در مقام گوز دادن نیز گویند و از اهل زبان بتحقیق پیوسته. ( آنندراج در لغت خارج نزنی ). و رجوع به خارج زدن شود.
کلمات دیگر: