( خارج آهنگ ) ( صفت ) ۱ - مخالف آهنگ موسیقی ناساز. ۲ - نا موافق نا هماهنگ .
خارج اهنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( خارج آهنگ ) خارج آهنگ. [ رِ هََ ] ( ص مرکب ) آهنگ ناموافق و ناموزون. ( ناظم الاطباء ) :
بفرمود تا آن دو سرهنگ را
دو کج زخمه خارج آهنگ را...
همه خارج آهنگ وناخوش زبان.
بفرمود تا آن دو سرهنگ را
دو کج زخمه خارج آهنگ را...
نظامی.
بمن بر شده لشکری دیده بان همه خارج آهنگ وناخوش زبان.
نظامی ( شرفنامه ص 470 ).
فرهنگ عمید
( خارج آهنگ ) ۱. (موسیقی ) ناموزن.
۲. [قدیمی، مجاز] ناموافق، ناساز، ناهماهنگ: بفرمود تا آن دو سرهنگ را / دو کژزخمهٴ خارج آهنگ را (نظامی۵: ۸۴۳ ).
۲. [قدیمی، مجاز] ناموافق، ناساز، ناهماهنگ: بفرمود تا آن دو سرهنگ را / دو کژزخمهٴ خارج آهنگ را (نظامی۵: ۸۴۳ ).
پیشنهاد کاربران
بی قانون. ( ص مرکب ) ( از: بی قانون ) بدون قانون. فاقد قانون. || خارج آهنگ :
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع ازاین افسانه بی قانون نخواهد شد.
حافظ.
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع ازاین افسانه بی قانون نخواهد شد.
حافظ.
کلمات دیگر: