داد خواهی کردن از او نزد دیگری
داد بردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
داد بردن. [ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) ( ... از کسی )، دادخواهی کردن از او نزد دیگری :
دل من بستدی چه دانم کرد
هم بخواجه برم ز دست تو داد.
دل من بستدی چه دانم کرد
هم بخواجه برم ز دست تو داد.
فرخی.
کلمات دیگر: