کلمه جو
صفحه اصلی

قراجه

فرهنگ فارسی

دهی است جزو دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد در ۲۲ کیلومتری شمال غربی بجنورد و ۳ کیلومتری شوسه و بجنورد - اینچه کوهستانی و سردسیر ۵۱٠ تن سکنه آب از چشمه محصول غلات بنشن میوه شغل اهالی زراعت و مالداری است .
یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی بحکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ کشته شد .

لغت نامه دهخدا

قراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) (اتابیک ...) یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی به حکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ شد و پس از مدتی در فارس کشته شد و سلطان محمود ملک فارس به برادرزاده ، محمدبن محمود داد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 2 ص 467).


قراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. واقع در 22هزارگزی شمال باختری بجنورد و 3هزارگزی شوسه ٔ بجنورد به اینچه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔآن 510 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، تریاک ، بنشن و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


قراجه. [ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی باختری هریس و 2500گزی شوسه تبریز به اهر. موقع طبیعی آن جلگه ، معتدل و سکنه آن 986 تن است. آب آن از رودخانه محلی و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

قراجه.[ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه. واقع در 13000گزی جنوب میانه و 11000گزی شوسه تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 236 تن میباشد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

قراجه. [ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد. واقع در 22هزارگزی شمال باختری بجنورد و 3هزارگزی شوسه بجنورد به اینچه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔآن 510 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، تریاک ، بنشن و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

قراجه. [ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) ( اتابیک... ) یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی به حکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ شد و پس از مدتی در فارس کشته شد و سلطان محمود ملک فارس به برادرزاده ، محمدبن محمود داد. ( تاریخ گزیده چ لندن ج 2 ص 467 ).

قراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی باختری هریس و 2500گزی شوسه ٔ تبریز به اهر. موقع طبیعی آن جلگه ، معتدل و سکنه ٔ آن 986 تن است . آب آن از رودخانه ٔ محلی و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


قراجه .[ ق َ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه . واقع در 13000گزی جنوب میانه و 11000گزی شوسه ٔ تبریز به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 236 تن میباشد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

قراجه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
قراجه (بجنورد)
قراجه (میانه)


کلمات دیگر: