کلمه جو
صفحه اصلی

پل گوگن

دانشنامه عمومی

اوژن آنری پل گوگن (به فرانسوی: Eugène Henri Paul Gauguin) (زادهٔ ۷ ژوئن ۱۸۴۸ - درگذشتهٔ ۸ مهٔ ۱۹۰۳) نقاش و تندیس گر فرانسوی و یکی از مهمترین چهره های سبک پسادریافتگری بود.
از طریق پیسارو با امپرسیونیسم آشنا شد.
رنگ را با ترکیبات تازه و غیرمنتظره به کار برد.
توجه او به معانی روانشناختی رنگ بود. (رنگ به خودی خود چیزای را بیان می کند)
نقاشی گوگن سرشار از عناصر نایاب، با دامنه کاربرد تزیینی است.
با پژوهش در آثار قرون وسطی به نقاشی های خاور دور و خاور نزدیک علاقه مند شد و شیوهٔ شخصی خود را که مبتنی بر نمایش رنگ ها، بدون توجه به رنگ طبیعی اشیاء و اغراق در طرح برای تأثیرگذاری بیشتر موضوع بود، پایه گذاری کرد.
آثار او از ورای رنگ های درخشان و طرح های آزاد و سیال نمایانگر دنیایی سمبلیک بر زمینه ای تزیینی بود.
آثارش الهام بخش نبی ها، سمبولیستها و فوویستها شد.
سمبولیست ها و نبی ها، جنبهٔ رمزآمیز طرح و رنگ آثارش را مهم شمردند.
فوویست ها شیوهٔ رنگ آمیزی او را راهنمای خود قرار دادند.
پیکره های آثار او مانند آثار لوترک اغراق شده است.
در آثار پل گوگن نیز مانند وان گوگ، شاهد منفی شبیه سازی عینی در برابر بیان ذهنی هستیم.
کارمایه های مشترک میان استادان بزرگ رنسانس دانست.
گوگن نه تنها در برابر سنت هنری بلکه در برابر کل تمدن اروپایی طغیان کرد. او گفت (تمدن چیزی است که آدم را بیمار می کند)
یکی آثار مهم او (تجلی پس از موعظه دینی) نام دارد.
گوگن، سزان و ون گوگ هنرمندان شاخص سبک پست امپرسیونیسم به شمار می روند.
گوگن رنگ را با ترکیبات تازه و غیرمنتظره به کاربرد توجه اش به معنای روان شناختی رنگ بود یعنی رنگ به خودی خود چیزی را بیان می کند.
پل گوگن در پاریس به دنیا آمد. بعد از چند سال که در ناوگان بازرگانی فرانسه خدمت کرد، به دلالی بورس روی آورد و در فراغت و روزهای تعطیل به نقاشی می پرداخت. به تدریج به خرید و گردآوری تابلوهای امپرسیونیستی (دریافتگری) مشغول شد. از ۱۸۷۵ با کامیل پیسارو طرح دوستی ریخت و در نمایشگاه دریافتگری سال ۱۸۸۶–۱۸۸۰ شرکت کرد. از ۱۸۸۳ به طور تمام وقت به نقاشی پرداخت. در ۱۸۸۹ با نمادگرایان فرانسوی در پاریس و بروکسل نمایشگاه هایی برپا کرد. سال های ۱۸۹۱–۱۸۹۳ را در تاهیتی به سر برد؛ بعد به فرانسه بازگشت. از ۱۸۹۵ به بعد در تاهیتی به سر برد. در سال های ۱۸۹۸–۱۸۹۹ در نگارخانه ولار در پاریس نمایشگاه انفرادی تشکیل داد. در ۱۹۰۳ در هیوا اوآ از جزایر مارکیز در جنوب اقیانوس آرام، از دنیا رفت. بعد از مرگ گوگن نمایشگاه بزرگی در سالن پاییز در سال ۱۹۰۶ برای بزرگداشت وی برپا گردید و طی آن، گوگن به عنوان پیشتاز حرکت های ضد ناتورالیستی، همچون فوویسم در فرانسه و هیجان نمایی در آلمان و کشورهای دیگر معرفی شد.
سپس، کار پردرآمدی را در یک مؤسسهٔ دلالی سهام پیش گرفت و یکی از خریداران آثار امپرسیونیست ها بود. به تشویق پیسارو وقت بیشتری را به نقاشی تشخیص داد. سرانجام، در سی و پنج سالگی از زندگی مرفه و زن و فرزندانش دست کشید، و یکسره به نقاشی روی آورد. در چند نمایش گروهی امپرسیونیستها شرکت کرد. به شهر پنتاون رفت. در آنجا، برنا و گروهی از نقاشان جوان به شخصیت و نظرات زیبایی شناختی او جلب شدند. سفرش به پاناما و مارتینیک دیری نپایید؛ و به سبب بیماری به پاریس بازگشت. دو ماه پرماجرایی را با ونسان ون گوگ در شهر آژل گذرانید. در شهر پولدو (برتانی)، دوباره به جمع پیروانش پیوست. سپس به تاهیتی رفت، و دو سال در آنجا ماند. به امید فروش آثار جدیدش به پاریس بازگشت. سرانجام، دلسرد و بیمار، بار دیگر رهسپار جزایر جنوبی اقیانوس کبیر شد. سالهای آخر زندگانی را در تنهایی، بیماری، تنگدستی، و درگیری داءم با مقامات اداره مستعمرات فرانسه به سر برد. هنگامی که چشم از جهان فروبست، انبوهی از نقاشیها رنگ روغنی و آبرنگ، کنده کاری روی چوب، باسمه، مجسمه، سفالینه، یادداشتهای روزانه و نامه از خود به جای گذاشت. نوآ، مهمترین نوشته او بود.
گوگن که به دورهٔ آخر قرن متعلق بود، تمدن را نوعی بیماری می انگاشت، و آرزوی زندگی طبیعی و ساده را در سر داشت. او از اروپا گریخت تا در سرزمین های بکر و دوردست خود را با طبیعت یکی کند، و در میان اقوام بدوی، دنیای فراموش شده اسطوره را از نو بازیابد. او از نخستین هنرمندان اروپایی بود که به هنر شرق کهن و هنر پیشاکلومبی جلب شد. سنت طبیعت گرایی اروپایی را فروگذارد؛ و علیه واقع گرایی امپرسیونیست ها، و برداشتها علمی نئوامپرسیونیست ها واکنش نشان داد. رنگ را-مستقل از کارکرد توصیفی، و با تأکید بر ارزشهای تزیینی و عاطفی آن- در سطحهای تخت به کار گرفت. همچنین، با توجه به باسمه های ژاپنی شیشه نگاره های قرون وسطای اروپایی، برای ایجاد نقشهای موزون از خطهای سیاه مرزی استفاده کرد. بدین سان، نظریه سنته تیسم را پیش نهاد (او ابتدا، اصطلاح «سنته تیست-سمبلیک» را برای توصیف روش خود به کار برد) بعدها، گروه نبی ها بر اساس همین نظریه زیباشناسی او طرح، استخوان بندی کار است و رنگ، برجستگی و فاصله و معنا را می نمایاند. فضا نیز یک صفت ایستا و ثابت طبیعت نیست؛ بلکه کیفیتی بیان شدنی است همان قدر با رنگ که با خط. چنین فضایی را می توان در دو بعد و کاملاً پرمعنا مجسم کرد. گوگن در آن زمان که هنوز تحت تأثیر امپرسیونیسم بود، استعداد رنگ پردازی خود را نشان داد. ضمن بررسی اصول تصویری، بارها توجهش به معنای روان شناختی رنگ جلب شد؛ و چنین نتیجه گرفت که از این طریق ــ و بدون توسل به ادبیات ــ تفسیر موضوع ممکن است.


کلمات دیگر: