درخت پر گل یا میوه که از موم . الوان سازند نخل مومین .
نخل موم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نخل موم. [ ن َ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درخت پرگل یا پرمیوه که از موم الوان سازند. ( غیاث اللغات ). نخل مومین. شبیه نخل که از موم کنند :
طبع مسکینت محصص از هنر
همچونخل موم بی برگ وثمر.
روی گرمی چونبینیم به کس وانشویم
نخل مومیم به جز شعله که چیند بر ما؟
طبع مسکینت محصص از هنر
همچونخل موم بی برگ وثمر.
مولوی ( از جهانگیری ).
|| کنایه از شمع است : روی گرمی چونبینیم به کس وانشویم
نخل مومیم به جز شعله که چیند بر ما؟
کلیم ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: