( صفت ) مشعشع درخشان .
لیان لیان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لیان لیان. [ ل َ ل َ ] ( ص مرکب ) مشعشع :
گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان
کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان.
این کلمه را فرهنگ سروری لپان لپان ضبط کرده است با «پ » فارسی بجای یاء. و رجوع به لیان و به لپان لپان شود.
گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان
کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان.
این کلمه را فرهنگ سروری لپان لپان ضبط کرده است با «پ » فارسی بجای یاء. و رجوع به لیان و به لپان لپان شود.
کلمات دیگر: