انجام دادن , بانجام رساندن , وفا کردن(به) , صورت گرفتن , دست يافتن , بانجام رسانيدن , رسيدن , ناءل شدن به , تحصيل کردن , کسب موفقيت کردن (حق) اطاعت کردن (در برابر دريافت تيول) , ناءل شدن , موفق شدن , تمام کردن , بدست اوردن , بانتهارسيدن , زدن , تکميل کردن , براوردن , واقعيت دادن
انجز
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
منجزتر
لغت نامه دهخدا
انجز. [ اَ ج َ ] ( ع ن تف ) منجزتر. ( یادداشت مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
انجز. = وفا کند
کلمات دیگر: