کلمه جو
صفحه اصلی

مشرکین

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مشرک در حالت نصبی و جری ( درفارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

لغت نامه دهخدا

مشرکین. [ م ُ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مشرک. مردمان بت پرست و مشرک. ( ناظم الاطباء ) : مایود الذین کفروا من اهل الکتاب و لا المشرکین أن ینزل علیکم من خیر من ربکم. ( قرآن 105/2 ). لیعذب اﷲ المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات و یتوب اﷲ علی المؤمنین و المؤمنات. ( قرآن 73/33 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّشْرِکِینَ: آنانکه (برای خدای تعالی) شریک قائلند - مشرکان
معنی مُنفَکِّینَ: جدا شده ها (کلمه منفکین از ماده انفکاک است ، که به معنای جدایی دو چیز است که به شدت به هم متصل بودهاند ، و عبارت "لَمْ یَکُنِ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ ﭐلْکِتَابِ وَﭐلْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّیٰ تَأْتِیَهُمُ ﭐلْبَیِّنَةُ " یعنی سنت الهی دس...
معنی یَدْعُونَ: می خوانند - صدا می زنند - دعوت می کنند - می طلبند (دعاء و نیز کلمه دعوت به معنای معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوی چیزی که آن شخص دعوت شده و این کلمه معنائی عمومیتر از کلمه نداء دارد ، برای اینکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولی دعاء ...
ریشه کلمه:
شرک (۱۶۸ بار)


کلمات دیگر: