( جان آویز ) جان آویخته
جان اویز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( جان آویز ) جان آویز. ( نف مرکب / ن مف مرکب ) جان آویخته. آنچه جان را مقید سازد :
از پی نقشهای جان آویز
اختران نقش بند و رنگ آمیز.
از پی نقشهای جان آویز
اختران نقش بند و رنگ آمیز.
سنائی.
کلمات دیگر: