کلمه جو
صفحه اصلی

حب عنبر

فرهنگ فارسی

از مخترعات حکیم مومن است که برای خوشبویی دهان پادشاه ساخت

لغت نامه دهخدا

حب عنبر. [ ح َب ْ ب ِ عَم ْ ب َ ] ( اِ مرکب ) از مخترعات حکیم مؤمن است که برای خوشبوئی دهان پادشاه ساخته است ، در تحفه گوید: جمعی کثیر از اطباء جهت نواب خاقان خلدآشیان صاحب قران به جهت این امر حبها ترتیب نموده هر یک بی علتی نبوده بعضی زود آب میشد، وبعضی با اندک وقتی نرم میشد و بعضی بدمزه بود، و این حب بغایت مستحسن طبع شد، و فی الواقع بیعدیل است : پنیر مایه اشتر اعرابی 12، عنبر اشهب 12، مشک 11، خصیة الثعلب 12، خولنجان 12، مصطکی 11، قرنفل 11، به قدر مغز فندق حب سازند و روزی یک عدد تناول نمایند و از عقب او شراب یا شیر تازه یا آب تره تیزک یا آب نخود خیسانیده بنوشند، و ازین حب تا نیم مثقال میتوان خورد و مرطوب المزاج زیاده میل میتواند نمود. ( تحفه حکیم مؤمن باب 2 از قسم 2 ص 145 تهران 1277 هَ. ق. ).


کلمات دیگر: