کلمه جو
صفحه اصلی

حببوره

فرهنگ فارسی

بمعنی خشخاش

لغت نامه دهخدا

( حببورة ) حببورة. [ ح َب ْ ب َ رَ ] ( ع اِ ) در کتاب پدر دالکالا به معنی خشخاش بکار رفته و آن مأخوذ از همپولا در عربی حپاور میباشد. ابن الجزاردر زادالمسافر آرد: شقیق النعمان و هی الحببورا. تصور میکنم اعراب اسپانیا این کلمه را از لاتین «پاپاور » با الحاق «ح » به اول آن گرفته باشند، و شاید این تغییر متأثر از حب عربی باشد. لرشندی مینویسد: حبیپور. و دمبی آن را بصورت اَحبَیبور ، ترنجان ترجمه کرده است. ( دزی ج 1 ص 242 ).

حببورة. [ ح َب ْ ب َ رَ ] (ع اِ) در کتاب پدر دالکالا به معنی خشخاش بکار رفته و آن مأخوذ از همپولا در عربی حپاور میباشد. ابن الجزاردر زادالمسافر آرد: شقیق النعمان و هی الحببورا. تصور میکنم اعراب اسپانیا این کلمه را از لاتین «پاپاور » با الحاق «ح » به اول آن گرفته باشند، و شاید این تغییر متأثر از حب عربی باشد. لرشندی مینویسد: حبیپور. و دمبی آن را بصورت اَحبَیبور ، ترنجان ترجمه کرده است . (دزی ج 1 ص 242).



کلمات دیگر: