حب المسک.[ ح َب ْ بُل ْ م ِ ] ( ع اِ مرکب ) حب مشک. || حبی که معده و دل و دماغ را قوت دهد و بوی دهان خوش کند و اشتها آرد. صفت آن ، جوزبویا و بزباز از هر یک مثقالی دارچین و مصطکی ومشک از هر یک نیم مثقال نبات مصری صد مثقال همه را کوفته و پخته به گلاب یا آبی که صمغ عربی یا کتیره سفید در او حل کرده باشند حب ها ساخته هر یک مقدار نخودی و یک یک را در دهان نگاه داشته آب آنرا فروبرند.