کلمه جو
صفحه اصلی

ذنب الحردون

فرهنگ فارسی

داود ضریر انطاکی گوید گیاهی است باریک اصل که بسپیدی زند و از آن شاخه ها قصبی یعنی میان تهی روید که بنوکی تیز منتهی شود و برگهای وی از یکدیگر دور باشند و شکوفه و حب وی چون رشاد است جز اینکه طعمش تلخ است و در شام یافت شود.

لغت نامه دهخدا

ذنب الحردون. [ ذَ ن َ بُل ْ ح َ دَ ] ( ع اِ مرکب ) داود ضریر انطاکی گوید: گیاهی است باریک اصل که به سپیدی زند و از آن شاخه های قصبی یعنی میان تهی روید که به نوکی تیز منتهی شود و برگهای وی از یکدیگر دور باشند و شکوفه و حب وی چون رشاد است جز اینکه طعمش تلخ است و در شام و فلسطین یافت شود. و قوت آن تا ده سال باقی باشد و اهل شام گاهی آن را عرق النور نامند و آن گرم است در درجه دوم و خشک است در درجه سوم و قطور و کحل آن سفیدی چشم زائل کند و دیدم کسانی را که بی علتی سرمه آن را بچشم میکشیدند و میگفتند سبب حدّت بصر است و گویند آشامیدن عصاره آن پیش از آنکه سگ هار گزیده را ترس از آب پیداشود ویرا شفا بخشد و مغص را سود دهد و ریاح غلیظه را بنشاند و خون ببندد و طحال را سود دهد و گرده را زیان دارد و اصلاح آن با نشاسته باشد و مقدار شربت آن تا یک درهم است و بدل آن ربع آن بخور مریم است. - انتهی. و بعضی گفته اند که ذنب الحردون ذنب الخروف است.


کلمات دیگر: