مترادف تغییر کردن : دگرگون شدن، متفاوت شدن، عوض شدن، متحول شدن، تحول یافتن، مبدل شدن
برابر پارسی : دگرگون شدن، دگریدن، دگریده
to change, to vary
to speak angrily or harshly
change, mutate, shift, switch
دگرگونشدن، متفاوت شدن، عوض شدن
متحولشدن، تحول یافتن
مبدل شدن
۱. دگرگونشدن، متفاوت شدن، عوض شدن
۲. متحولشدن، تحول یافتن
۳. مبدل شدن
دگرگون شدن