کلمه جو
صفحه اصلی

تنهایی


مترادف تنهایی : اعتزال، انزوا، انفراد، عزلت، گوشه نشینی، خلوت، تجرد

فارسی به انگلیسی

isolation, loneliness, solitariness, solitude

solitude


فارسی به عربی

سریة

مترادف و متضاد

hugger-mugger (اسم)
درهم و برهمی، پنهانی، تنهایی، مطلب محرمانه

privacy (اسم)
اختفاء، پنهانی، تنهایی، پوشیدگی، خلوت

solitude (اسم)
تنهایی، خلوت، انفراد، جای خلوت

singleness (اسم)
تنهایی

soleness (اسم)
تنهایی، انفراد

اعتزال، انزوا، انفراد، عزلت، گوشه‌نشینی


خلوت


تجرد


۱. اعتزال، انزوا، انفراد، عزلت، گوشهنشینی
۲. خلوت
۳. تجرد


فرهنگ فارسی

۱- تنها بودن یگانه بودن . ۲ - خلوت .
تنهائی

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - یگانه بودن ، تنها بودن . ۲ - خلوت .

لغت نامه دهخدا

تنهایی. [ ت َ ] ( حامص ) تنهائی. رجوع به تنهائی شود.

تنهائی. [ ت َ ] ( حامص ) تنهایی. خلوت. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). کناره جوئی. اعتزال. عزلت گزینی. گوشه نشینی :
برگزیدم به خانه تنهائی
از همه کس درم ببستم چست.
شهید بلخی.
همجالس بد بُدی تو و رفته بهی
تنهائی بِه ْبسی ز همجالس بد.
( از قابوسنامه از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 554 ).
بر صحبت نفایه و بی دانش
بگزین به طبع، وحشت تنهایی.
ناصرخسرو.
چو خلق اینست و حال این ، تو نیابی
ز تنهائی به ، ای خواجه ، حصاری.
ناصرخسرو.
عاقل را تنهائی و غربت زیان ندارد. ( کلیله و دمنه ).
چو مشک از ناف عزلت بو گرفتم
به تنهائی چو عنقا خو گرفتم.
نظامی.
هست تنهائی به از یاران بد
نیک چون با بد نشیند بد شود.
( مثنوی چ خاور ص 359 ).
چو هر ساعت از تو بجایی رود دل
به تنهائی اندر صفایی نبینی.
( گلستان ).
چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام
ز نوبه خانه تنهایی آمدم بر بام.
سعدی.
دوش در صحرای خلوت لاف تنهائی زدم
خیمه بر بالای منظوران زیبائی زدم.
سعدی.
ای پادشه خوبان ، داد از غم تنهائی
دل بی تو بجان آمد وقت است که بازآئی.
حافظ.
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهائی به جان آمد خدا را همدمی.
حافظ.
|| تنها بودن. یگانه بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). وحدت و انفراد و یگانگی. ( ناظم الاطباء ).
- به تنهائی ؛ منفرداً. بالانفراد :
هشتادودو شیر او خود کشته ست به تنهائی
هفتادودو من گرز او کرده ست ز جباری.
منوچهری.
او به تنها صد جهانست از هنر
یک جهانش جان به تنهایی فرست.
خاقانی.
- امثال :
تنهائی از مرگ ناخوشتر است
هر آن تن که تنها بود بیسر است .
فردوسی ( از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 554 ).
رجوع به «لا رهبانیة فی الاسلام » شود.
تنهائی بِه ْ بسی ز هم جالس بد... رجوع به «آلو به آلو...» شود.
تنهائی به خدا می برازد. رجوع به «لا رهبانیة...» شود.
و رجوع به تنها شود.

فرهنگ عمید

۱. تنها بودن.
۲. بی یار و همدم بودن.

دانشنامه عمومی

تنهایی پاسخی پیچیده و عمدتاً ناخوشایند به انزوا یا کمبود هم صحبتی است. این پاسخ معمولاً شامل احساس اضطراب از کمبود ارتباط و اشتراک با دیگران است که از گذشته شروع شده و تا به آینده ادامه خواهد داشت. البته این احساس ممکن است زمانی که فرد در اطراف خود افرادی را دارد نیز وجود داشته باشد. تنهایی می تواند حاصل عوامل مختلفی چون عوامل اجتماعی، ذهنی و احساسی باشد.
خجالت
تحقیقات نشان داده اند که این احساس بین گروه هایی از افراد که ازدواج کرده اند، در رابطه هستند، درون خانواده هستند یا شغل موفقی دارند بسیار شایع است. این مسئله موضوعی است که از روزگار باستان تاکنون بسیار مورد کاوش واقع شده است. تنهایی را درد اجتماعی نیز تفسیر می کنند، یک مکانیزم روان شناختی برای هشدار به افرادی که منزوی شده اند و ترغیب آنها به جستجوی ارتباطات جدید.

دانشنامه آزاد فارسی

تنهایی (loneliness)
در روان شناسی، احساسِ غم ناشی از انزوا و تنهایی. این حس ممکن است در مراحل مختلف زندگی و در موقعیت های متفاوت پدید آید. مثلاً، نوجوانانی که دچار بحران هویت می شوند، ممکن است از برقراری روابط نزدیک بترسند و درنتیجه احساس تنهایی کنند. در سالمندان، جدایی به سبب بیماری های وخیم، به ویژه بیماری هایی که در بینایی، شنوایی یا حرکت تأثیر می گذارند، یا جدایی ناشی از عوامل اجتماعی، مانند فقدان همسر یا دوستان نزدیک، غالباً به تنهایی و افسردگی می انجامد.

نقل قول ها

تنهایی یک حالت احساسی است که در آن یک فرد تجربهٔ یک احساس قوی از پوچی و انزوا را دارد.
• «اگر تو شیرینی تنهایی را چشیده بودی از خودت هم می هراسیدی … کمترین بهره ای که بنده از تنهایی می گیرد، آسودگی از مدارا و سازش با مردم است.» تحف العقول -> جعفر صادق
• «من ز بی یاری چو در خود بنگرم/هم نپندارم که یاری داشتم.»از دیوان -> خاقانی شروانی
• «هر که خواهد که تا دین او به سلامت باشد و تن او آسوده ودل او به عافیت گو از مردمان جدا باش که این زمانه وحشت است و خردمند آنست که تنهایی اختیار کند.»از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش «ذکرِ جنید بغدادی» -> جنید بغدادی
• «تاکنون رفیقی پیدا نکرده ام که به اندازه تنهایی قابل رفاقت باشد.»• «مردان بزرگ مانند عقاب هستند و آشیانه خود را روی قله بلند تنهائی می سازند.»• «بر آنی که بدانی تنهایم آیا؟

واژه نامه بختیاریکا

خو تکی

جدول کلمات

تکی

پیشنهاد کاربران

Single
I am singlesing

تنهایی هیچ احساس بدی نیست بلکه باعث میشه بیشتر به زندگیت فک کنی و دلیل پیدا کنی که چرا اینجام چیکار میکنم اینجا چه دلیلی دارم برای بیدار بودن یا چه دلیلی برا خاموشی ابدی


تنهایی


کلمات دیگر: