کلمه جو
صفحه اصلی

پیر بوردیو

دانشنامه عمومی

پیر بوردیو (به فرانسوی: Pierre Bourdieu) (زاده ۱ اوت ۱۹۳۰ - درگذشته ۲۳ ژانویه ۲۰۰۲)، جامعه شناس و مردم شناس سرشناس فرانسوی بود که عمدتاً به مسائلی نظیر دینامیک قدرت و انواع شیوه های انتقال قدرت در جامعه در درون و بین نسل های مختلف می پرداخت. او بر خلاف سنت ایدئالیست اروپای غربی روی واقعیت جسمانی زندگی اجتماعی و نقش عمل در دینامیک های جامعه تأکید داشت. او تحت تأثیر گرامشی، هایدگر، مرلوپونتی، ویتگنشتاین، هوسرل، مارکس، وبر، دورکیم، کلود لوی-استروس و پانوفسکی نظریهٔ شکل های فرهنگی، اجتماعی و سمبلیک سرمایه داری را در برابر شکل های اقتصادی سرمایه داری مطرح کرد.گاستون باشلار • کارل مارکس • ماکس وبر • ژرژ کانگییم • امیل دورکیم • نوربرت الیاس • ادموند هوسرل • ژان-پل سارتر • موریس مرلو-پونتی • بلز پاسکال • رمون آرون • مارسل موس • لوئی آلتوسر • اروین پانوفسکی • کلود لوی-استروس • لودویگ ویتگنشتاین • آنری گوییه • میشل فوکو • پیتر استراوسن
کتاب معروف بوردیو به نام: «تمایز: نقد جامعه شناختی قضاوت دربارهٔ سلایق» توسط انجمن بین المللی جامعه شناسی به عنوان ششمین کتاب جامعه شناسی تأثیرگذار قرن ۲۰ شناخته شد. در این کتاب بوردیو به بحث در این باره می پردازد که قضاوت در مورد سلایق به جایگاه اجتماعی افراد بستگی دارد و خود عملی ست برای مشخص کردن جایگاه اجتماعی افراد. او در این کتاب از ترکیبی از تئوری جامعه شناسی، داده های آماری، عکس ها و مصاحبه ها استفاده می کند تا بر دشواری فهم سوژه از طریق روش های ابژکتیو فائق آید.
بوردیو تحت تأثیر افراد بسیاری بود: او از ماکس وبر مفهوم تسلط و سیستم های سمبلیک را به ارث برد و نظریهٔ نظم های جامعه شناسی او را از جامعه شناسی دین به نظریهٔ «میدان» انتقال داد.
او تحت تأثیر کارل مارکس جامعه را به عنوان مجموعی از روابط اجتماعی مستقل از آگاهی و میل فراد تعریف کرد.او تحت تأثیر دورکیم، مایکل ماوس و کلود لوی اشتراوس دیدگاهی ساختارگرا دربارهٔ تمایل ساختارهای اجتماعی به بازتولید خودشان را پرورش داد. با این حال بوردیو با تأکید بر نقش عاملان اجتماعی در نظم های سمبلیک از دورکیم فاصله می گیرد.موریس مرلوپونتی و پدیدارشناسی ادموند هوسرل تأثیری اساسی روی فرمول بندی بوردیو دربارهٔ بدن و صورت بندی «عمل» داشتند.

نقل قول ها

پیر بوردیو(۱۹۳۰ ۲۰۰۲)، جامعه شناس و مردم شناس فرانسوی.
• «فکر می کنم در دنیای سیاست، مطبوعات هستند که تا حد زیادی مشخص می کنند به چه چیزهایی باید فکر کرد و حتی چه کسانی را باید کنشگران مشروع بازی سیاسی به حساب آورد به همین ترتیب در دنیای روشنفکری تلاش می کنند کنش گران اصلی را تعیین کرده و برای هر کدامشان رده ای در نظر بگیرند.»• «جامعه شناسی بوردیو درخورتوجه است و صورت بندی استوار و محکمی دارد اما درک چندانی از نحوه عملکرد جهان ما ندارد. برای نمونه، آموزش را در نظر بگیرید: مفهوم بازتولید در فلسفه او شکلی از سلطه و نحوه ادغام آن در منش (habitus) را به تصویر می کشد، اما از پاسخ دادن به پرسشی دیگر طفره می رود، اینکه نقش نظام آموزشی در جوامع ما چیست و با مشکلات حادی که این نهاد در حال حاضر با آنها مواجه است، چه باید کنیم. آیا می توان نقش نظام آموزشی را فقط و فقط به بازتولید تقلیل داد؟ شک دارم. این مسئله بحثی دانشگاهی نیست: این نقد خرابی بسیاری به بار آورد.» -> مارسل گوشه
• «واقعاً از تناقض همیشگی موجود در کار بوردیو خوشم می آمد، یعنی تناقض میان آنچه می گفت و آنچه بود. با این همه، باید قبول کرد که او را از نو کشف کرد، آن هم زمانی که دیگر کسی تلاش نمی کرد مردم را درک کند، یعنی زمانی که نوعی ضد انقلاب فکری رخ داده بود.»الیزابت رودینسکو -> فلاکت جهان


کلمات دیگر: