ephemeral, evanescent, fleeting, flimsy, impermanent, pro tempore, resistless, transitory, volatile
ناپایا
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
نا پایدار، ناپایا
نا پایدار، ناپایا، زود گذر، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی پایه، لرزان
فرهنگ فارسی
( صفت ) ناپایدار.
لغت نامه دهخدا
ناپایا. ( نف مرکب ) که نپاید. که پاینده نیست. گذرا. فانی. غیرثابت. که گذران است و دائمی نیست. مقابل پایا به معنی ابدی و ثابت و باقی.
کلمات دیگر: