کلمه جو
صفحه اصلی

نام دادن

مترادف و متضاد

name (فعل)
نامیدن، خواندن، نام دادن، بنام صدا کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اسم گذاشتن تسمیه . ۲ - بنام خواندن . ۳ - نامزدکردن . ۴ - مشهور کردن معروف ساختن . ۵ - بمقام ومنصب رساندن : نیاکانت را همچنان نام داد بهر جای بر دشمنان کام داد .

لغت نامه دهخدا

نام دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) اسم گذاشتن. تسمیه. نامیدن. نام گذاری. || خواندن. به نام خواندن. || نامزد کردن. ( از ناظم الاطباء ). || مشهور و نامی کردن. به شهرت رساندن. || به مقام و منصب رساندن. جاه و مقام دادن :
نیاکانت را همچنان نام داد
به هر جای بر دشمنان کام داد.
فردوسی.
رجوع به نام شود.


کلمات دیگر: