مترادف ناراست : خم، خمیده، کج، کژ، معوج، باطل، ناحق، نادرست، ناصواب، خائن، دغل، دغلکار، منحرف، ناصاف، ناهموار، دروغ، کذب
متضاد ناراست : راست
ناراست
مترادف ناراست : خم، خمیده، کج، کژ، معوج، باطل، ناحق، نادرست، ناصواب، خائن، دغل، دغلکار، منحرف، ناصاف، ناهموار، دروغ، کذب
متضاد ناراست : راست
فارسی به انگلیسی
incorrect, untrue, false, dishonest, oblique, bent, circuitous, circular, crooked, indirect, irregular
فارسی به عربی
اعوج , خاطی
مترادف و متضاد
خم، خمیده، کج، کژ، معوج ≠ راست
باطل، ناحق، نادرست، ناصواب
خائن، دغل، دغلکار، منحرف
ناصاف، ناهموار
دروغ، کذب
۱. خم، خمیده، کج، کژ، معوج
۲. باطل، ناحق، نادرست، ناصواب
۳. خائن، دغل، دغلکار، منحرف
۴. ناصاف، ناهموار
۵. دروغ، کذب ≠ راست
غلط، نا درست، ناصحیح، ناجور، ناراست، ناقص، غیر دقیق، غیر صحیح، غلط دار، تصحیح نشده
پیچیده، کج، نا درست، خم، ناراست، چوله
فرهنگ فارسی
ناهموار، ناحق، دروغگو، خائن، دغل
( صفت ) ۱ - آنچه که راست نباشد کج ۲ - ناهموار ناصاف . ۳ - دروغ کذب ناصواب : نگردد خاطر از ناراست خرسند وگر خود گویی آنرا راست مانند . ( جامی ) ۴ - ناحق باطل . ۵ - خاین دغل ۶ - دارای غش مغشوش مقابل راست .
( صفت ) ۱ - آنچه که راست نباشد کج ۲ - ناهموار ناصاف . ۳ - دروغ کذب ناصواب : نگردد خاطر از ناراست خرسند وگر خود گویی آنرا راست مانند . ( جامی ) ۴ - ناحق باطل . ۵ - خاین دغل ۶ - دارای غش مغشوش مقابل راست .
لغت نامه دهخدا
ناراست. ( ص مرکب ) چیزی که راست نباشد. ( ناظم الاطباء ). کژ. کج. کج و معوج. غیرمستقیم. مقابل راست به معنی مستقیم : سطح بر دوگونه است یکی راست و یکی ناراست تا جسم چگونه باشد اگر جسم راست بودسطح راست بود اگر جسم کژ بود سطح کژ باشد. ( التفهیم ). || ناهموار. ناصاف. که صاف و هموار و راست نیست. || ناحق. باطل. دروغ. خطا. غلط. ( ناظم الاطباء ). دروغ. ( آنندراج ). ناصواب. کذب. مقابل راست به معنی صدق و صواب و صحیح و حق :
نگردد خاطر از ناراست خرسند
وگر خود گوئی آن را راست مانند.
همی گفت ای دل نادان ناراست
نگه کن تا نهیبت از کجا خواست.
براستان که ز ناراستان نگهدارش.
نگردد خاطر از ناراست خرسند
وگر خود گوئی آن را راست مانند.
جامی.
|| دغل. خائن. دغا. دغلباز. که صادق و صمیمی نیست. نادرست : همی گفت ای دل نادان ناراست
نگه کن تا نهیبت از کجا خواست.
( ویس و رامین ).
به نیک مردان کز چشم بد بپرهیزش براستان که ز ناراستان نگهدارش.
سعدی.
|| مغشوش. دارای غش و تقلب. ( ناظم الاطباء ). || ناپسند. ( آنندراج ).فرهنگ عمید
۱. کج، ناهموار.
۲. ناحق.
۳. دروغ.
۴. خائن، دغل.
۲. ناحق.
۳. دروغ.
۴. خائن، دغل.
واژه نامه بختیاریکا
کج باور؛ کج؛ دغل
تَل دُرو
تَل دُرو
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به معنی
نادرست. دروغ. راست نیست. کج
Narast
نادرست. دروغ. راست نیست. کج
Narast
خم، خمیده، کج، کژ، معوج، باطل، ناحق، نادرست، ناصواب، خائن، دغل، دغلکار، منحرف، ناصاف، ناهموار، دروغ، کذب
کلمات دیگر: