کلمه جو
صفحه اصلی

ناجور شدن

فارسی به انگلیسی

misfit

مترادف و متضاد

disorient (فعل)
رد کردن، بهم خوردن، از خود ندانستن، ناجور شدن، غیر متجانس شدن، مالکیت چیزی را انکارکردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- ناموافق شدن ناهماهنگ شدن : گرم بودی یاحریفان از چه روسردی فزودی ? جوربودی باظریفان از چه روناجورگشتی ? ( ادیب الممالک ) ۲ - نامنظم شدن .


کلمات دیگر: