کلمه جو
صفحه اصلی

نامجو


مترادف نامجو : جاه طلب، شهرت خواه، شهرت طلب، نامخواه

فارسی به انگلیسی

seeking fame, aspiring, who seeks fame

who seeks fame


aspiring


فارسی به عربی

طموح

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: nām ju) (به مجاز) نامدار ، مشهور ؛ (در قدیم) جویای آوازه و شهرت .


اسم: نامجو (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: nām ju) (فارسی: نامجو) (انگلیسی: nam ju)
معنی: نامدار، مشهور، ( در قدیم ) جویای آوازه و شهرت

مترادف و متضاد

ambitious (صفت)
بلند همت، جاه طلب، ارزومند، نامجو

جاه‌طلب، شهرت‌خواه، شهرت‌طلب، نامخواه


فرهنگ فارسی

نامجوی، جویای نام، شهرت طلب ، شجاع ودلیر

فرهنگ معین

(ی ) (ص فا. ) ۱ - کسی که در پی آوازة ، نیک است . ۲ - دلیر، شجاع .

لغت نامه دهخدا

نامجو.( نف مرکب ) نامجوی. رجوع به نامجوی شود :
به تفرش دهی هست با نام او
نظامی از آنجا شده نامجو.
نظامی.
|| شخص دلیر. ( فرهنگ نظام ). نامجوی. || جاه طلب. جویا و طالب مقام و منصب. || ( اِ مرکب ) نام روز دهم از ماههای ملکی. ( جهانگیری ) ( از فرهنگ نظام ). رجوع به نامجوی شود.

فرهنگ عمید

۱. جویای نام، شهرت طلب.
۲. [قدیمی] شجاع، دلیر.

دانشنامه عمومی

نامجو نام خانوادگی فارسی است.
مجید نامجو، وزیر نیرو در دولت دوم محمود احمدی نژاد
محسن نامجو خواننده ایرانی
موسی نامجو وزیر دفاع اسبق جمهوری اسلامی ایران
محمود نامجوی وزنه بردار ایرانی
مجید نامجو مطلق، بازیکن پیشین فوتبال ایرانی


کلمات دیگر: