کلمه جو
صفحه اصلی

نافی


برابر پارسی : نیسته، نیستگر

فارسی به انگلیسی

umbilical, umbilicular, negative, negating

umbilical


مترادف و متضاد

umbilical (صفت)
بطنی، مرکزی، نافی، واقع در نزدیکی ناف

فرهنگ فارسی

نفی کننده، دورکننده، ردکننده
( اسم ) ۱ - منتفی .۲ - نفی کننده .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) دورکننده ، رد کننده .

لغت نامه دهخدا

نافی. ( ع ص ) منتفی.( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || نفی کننده.

فرهنگ عمید

۱. نفی کننده، ردکننده.
۲. دورکننده.

جدول کلمات

دور کننده

پیشنهاد کاربران

تلف، زایل، قلع وقمع، محو، مضمحل، معدوم، منهدم، نابود، نیستی، هلاک


کلمات دیگر: