ناشایستگی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
خطا
مترادف و متضاد
گستاخی، بی شرمی، ناشایستگی، بی نزاکتی
سرزنش، عدم لیاقت، ناشایستگی
ناشایستگی، بی مناسبتی
ناشایستگی، بی لیاقتی، بی استعدادی، بی مهارتی
نقص، نا درستی، ناشایستگی، عدم صلاحیت، نارسایی، بی کفایتی
زشتی، ناشایستگی، بی تناسبی، بی ظرافتی
فرهنگ فارسی
نالایقی بی لیاقتی .
لغت نامه دهخدا
ناشایستگی. [ ی ِ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) عدم لیاقت. ( ناظم الاطباء ). ناسزاواری.نالایقی. بی لیاقتی. عدم کفایت. لایق نبودن. نااهلی.
کلمات دیگر: