کلمه جو
صفحه اصلی

ماشین کردن

فارسی به انگلیسی

type

فارسی به عربی

طبعة , نوع

مترادف و متضاد

type (فعل)
طبقه بندی کردن، ماشین کردن، قبیل، با ماشین تحریر نوشتن، نوع خون را معلوم کردن

machine (فعل)
ماشین کردن، با ماشین رفتن

print (فعل)
ماشین کردن، چاپ کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بوسیل. ماشین تحریر مطلبی را نوشتن تایپ کردن .

لغت نامه دهخدا

ماشین کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به وسیله ماشین تحریر مطلبی را نوشتن. || بریدن زیادتیهای موی سر و ریش با ماشین سلمانی. کوتاه کردن موی با ماشین سلمانی. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || دوختن پارچه ای با چرخ خیاطی. چرخ کردن.


کلمات دیگر: