uneven (صفت)نامساعد، نا هموار، ناصاف، ناجورlumpy (صفت)ناهنجار، قلنبه، سنگین، ناصاف، موج دارstreaky (صفت)خط دار، ناصاف، قابل تغییر، رگه دار، دارای اخلاق و خصوصیات فردیragged (صفت)کهنه، خشن، زبر، نا هموار، ناصاف، پاره پاره، ژندهcoarse-grained (صفت)درشت، زبر، دارای دانه خشن، ناصافimpure (صفت)کثیف، نا درست، ناصاف، چرک، ژیژ، ناپاک، ناخالصsnaggy (صفت)بر امده، ناصاف
ناصاف. ( ص مرکب ) آنچه صاف نباشد. ( از آنندراج ). کدر. ( ناظم الاطباء ). غیرزلال. تصفیه ناشده. آلوده.- آب ناصاف ؛ آب آلوده. آب تصفیه نشده. آب غیرزلال.|| ناهموار. ( ناظم الاطباء ). ناراست. غیرمستقیم. که صاف و یکنواخت نیست. || آنچه پاک نباشد. ( از آنندراج ). چرکین. ( ناظم الاطباء ). ناپاک.