علف، وزن خالص، ویسیای صحرایی، ماشک
گرسنه، ماشک، گیاهی از جنس باقلا یا نخود
سردۀ علفی یک یا چندساله و اغلب بالارونده از باقلائیان با حدود 140 گونه که بومی اروپا و آسیا و افریقا هستند و برای خوراک انسان و دام و تقویت زمین کاشته میشوند
ماشک . [ ] (اِخ ) ماش . (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به ماش (اِخ ) شود.
ماشک . [ ] (اِخ ) ماشک بن یافث بن نوح و گمان می رود که نسل وی در نزدیکی چشمه ها و دجله سکونت داشتند و نسل ماشک با تجار صور تجارت می داشتند. (قاموس کتاب مقدس ).
ماشک . [ ش َ ] (اِ) قسمی از سنگنک وحشی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به سنگنک شود.
ماشک . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه است که در بخش کوچصفهان شهرستان رشت واقع است و 1500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).