کلمه جو
صفحه اصلی

نارس


مترادف نارس : خام، کال، نپخته

متضاد نارس : پخته، رسا

فارسی به انگلیسی

unrip, green


abortive, callow, embryonic, immature, premature, unripe, young


abortive, callow, embryonic, immature, premature, unripe, young, green, unrip

فارسی به عربی

اخضر , جنینی , خام , غیر ناضج

مترادف و متضاد

خام، کال، نپخته ≠ پخته، رسا


premature (صفت)
نا بهنگام، نارس، پیش رس، قبل از موقع

immature (صفت)
نا بهنگام، سبز، نارس، بی تجربه، نا بالغ، رشد نیافته

jejune (صفت)
خشک، بی لطافت، بی مزه، تهی، بیهوده، نارس، وابسته به روده تهی

green (صفت)
خرم، سبز، تازه، خام، نارس، بی تجربه

unripe (صفت)
سبز، خام، نارس، زود رس، نا بالغ، کال

raw (صفت)
سرد، خام، نارس، بی تجربه، نپخته، کال

embryonic (صفت)
اولیه، جنینی، رویانی، نارس

sophomoric (صفت)
نارس، کم عمق

فرهنگ فارسی

نارسیده، نرسیده، میوه خام، کال
( صفت ) ۱ - میوه نرسیده میوه خام ۲ - بحد کمال نرسیده خام مقابل رسیده

فرهنگ معین

(رَ ) (ص مف . ) کال ، نپخته .

لغت نامه دهخدا

نارس. [ رَ ] ( ن مف مرکب ) میوه خام و نرسیده. ( انجمن آرا ). میوه خام و شراب خام که قابل خوردن نباشد و گاهی بر گلهای ناشکفته نیز اطلاق کنند. ( آنندراج ). چیزی که نرسیده و پخته نشده باشد.کامل نشده. خام. به حد کمال نرسیده. ( ناظم الاطباء ). نارسیده. نرسیده. خام. فج. کال. ناپخته :
همت پستم مرا محروم کرد از کار خویش
میوه نارس نیست دست بینوایان نارساست.
قدسی ( از آنندراج ).
نرگس اکثر از چمن نارس به نرگسدان رود
در غریبی بیشتر طبع سخنور خورده آب.
محمد سعید اشرف ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. نارسیده، نرسیده.
۲. میوۀ خام، کال.

دانشنامه عمومی

نارس (به اسپانیایی: Narros) یک دهستان در اسپانیا است که در سریا واقع شده است.
فهرست شهرهای اسپانیا
نارس ۱۳ کیلومترمربع مساحت و ۵۰ نفر جمعیت دارد.

گویش مازنی

میوه نرسیده – کال


/naares/ میوه نرسیده – کال

واژه نامه بختیاریکا

دَنگِله

جدول کلمات

کال, نارسیده, میوه خام

پیشنهاد کاربران

کال و کدو. [ ل ُ ک َ ] ( ص مرکب، از اتباع ) بس خام. سخت نارس. ناپخته.

نارس داشتن

خام، کال، نپخته

نو رس


کلمات دیگر: