کلمه جو
صفحه اصلی

ناگهانی


مترادف ناگهانی : غیرمترقبه، غیرمنتظره، نابیوسیده

متضاد ناگهانی : بیوسیده

فارسی به انگلیسی

sudden, unexpected, accidental, emergent, exigent, imperious, precipitate, swift, unawares, urgent

sudden, unexpected


accidental, emergent, exigent, imperious, precipitate, sudden, swift, unawares, urgent


فارسی به عربی

فظ , مفاجی

مترادف و متضاد

spontaneity (اسم)
ناگهانی، خودبخودی، بی سابقگی

abrupt (صفت)
ناگهانی، تند، غیر منتظره، درشت، پرتگاه دار، بی خبر

sudden (صفت)
ناگهانی، تند، غیر منتظره، بی خبر، سریع، فوری، سرزده، بی مقدمه، ناگه

snap (صفت)
ناگهانی، بی مقدمه

precipitate (صفت)
ناگهانی، خیلی سریع، بسیار عجول

غیرمترقبه، غیرمنتظره، نابیوسیده ≠ بیوسیده


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که غفله روی دهد: می چاره مرگ ناگهانی است سرمایه عمر جاودانی است . ( واله اصفهانی ) ۲ - فجاه غفله .

لغت نامه دهخدا

ناگهانی. [ گ َ ] ( ص نسبی ) فجائی. بی مقدمه. سریع. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- بلای ناگهانی ؛ بلائی که بی خبر و یک دفعه روی دهد. ( ناظم الاطباء ).
- مرگ ناگهانه و ناگهانی ؛ مرگ مفاجاة. ( ناظم الاطباء ) :
می چاره مرگ ناگهانی است
سرمایه عمر جاودانی است.
واله اصفهانی.
جان کندن تدریجی خود را آخر
تبدیل به مرگ ناگهانی کردیم.
فرخی یزدی.

دانشنامه عمومی

ناگهانی (انگلیسی: Suddenly) یک فیلم به کارگردانی اووه بول است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ری لیوتا و دامینیک پرسل اشاره کرد.

واژه نامه بختیاریکا

( ناگهانی (مردن) ) یه زی ناگه
نُوکُووی

جدول کلمات

یکباره

پیشنهاد کاربران

یهو


On impulse, spontaneously
Out of the blue
On a whim


یکباره، یهو، : غیرمترقبه، غیرمنتظره، نابیوسیده

یهو، یکباره، بیهوا، ناگه

یک دفعه ای - بی خبر - یک هویی - یکباره - بدون خبر دادن😘

بی هوا

نمونه:
برخی ها نیز چون هلو می مانند که تا نام شان را ببری، بپرند به گلویت؛ آن اندازه بی هوا که تنها شیرینی اش را بچشی و دیگر به هیچ چیز نیندیشی؛ به همین سادگی!

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_74. html


یهو . . . هری . . .


کلمات دیگر: