مترادف مامانی : ناز، ناب، قشنگ، زیبا، خوشگل، دوست داشتنی، محبوب، وابسته به مادر
مامانی
مترادف مامانی : ناز، ناب، قشنگ، زیبا، خوشگل، دوست داشتنی، محبوب، وابسته به مادر
فارسی به انگلیسی
fairy, cool, cuddly
مترادف و متضاد
وابسته به مادر
۱. ناز، ناب، قشنگ، زیبا، خوشگل
۲. دوستداشتنی، محبوب
۳. وابسته به مادر
یار، دلارام، معشوقه، عزیز، دلبر، نوعی نان شیرینی بشکل قلب، مامانی
عزیزم، مامانی
ناز، ناب، قشنگ، زیبا، خوشگل
دوستداشتنی، محبوب
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- چیز خوب و قشنگ و دوست داشتنی . ۲- شخص خوش جنس و بزرگوار .
زبان اطفال خرد جمیل خوب
زبان اطفال خرد جمیل خوب
فرهنگ معین
(ص نسب ) هر چیز خوب و قشنگ و دوست داشتنی .
لغت نامه دهخدا
مامانی. ( ص نسبی ) منسوب به مامان در زبان اطفال خرد، جمیل. خوب. زیبا.
- تیتیش مامانی ؛ جامه زیبا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در تداول امروز به خوب و ظریف و قشنگ و مطلوب و دوست داشتنی اطلاق می شود.و رجوع به مامان شود.
|| در تداول عامه ، آدم بزرگوار و نیک نفس. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
- تیتیش مامانی ؛ جامه زیبا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در تداول امروز به خوب و ظریف و قشنگ و مطلوب و دوست داشتنی اطلاق می شود.و رجوع به مامان شود.
|| در تداول عامه ، آدم بزرگوار و نیک نفس. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
پیشنهاد کاربران
مامان
کلمات دیگر: