کلمه جو
صفحه اصلی

چهارطاق کردن

فرهنگ فارسی

ساختن عمارتی که بچهار طاقی شبیه باشد . چهار طاق پدید آوردن .

لغت نامه دهخدا

چهارطاق کردن. [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ساختن عمارتی که به چهارطاقی شبیه باشد. چهارطاق پدید آوردن.
- چهارطاق کردن در ؛ در را بتمامی بازکردن. هر دو لنگه در را بالتمام بازکردن. ( یادداشت مؤلف ).
- || کنایه از بازکردن دو زانوی خمیده شخص نشسته است بطرفین چنانکه انتهای دوران نمایان گردد.


کلمات دیگر: