کلمه جو
صفحه اصلی

حسن لگذه

فرهنگ فارسی

ابن عبدالله اصفهانی معروف بلغذه و لکذه و مکنی بابوعلی

لغت نامه دهخدا

حسن لگذه. [ ح َ س َ ن ِ ل ُ ذَ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ اصفهانی معروف به لغذه و لکذه و مکنی به ابوعلی. یاقوت گوید: به بغداد آمد و بفنون ادب نیک معرفت داشت و در قیاس ماهر بود و هنگام تکلم حق سخن ادا میکرد و در نحوو لغت امام بود و در طبقه ابوحنیفه دینوری بود و اساتید آنها یکی است و بین ایشان مناقضات بسیار بود.و ابوعلی لغذه علم لغت را نزد باهلی و کرمانی شاگرداخفش آموخت. لغذه در مجلس ابواسحاق حاضر میشد و درس او را مینوشت آنگاه با وی مخالفت کرد و دیگر به مجلس او ننشست و مطالب وی را نقض میکرد. حمزه گوید: اهل لغت در اصفهان میگفتند عده یی در اصفهان سرآمد شدند و مردم از آنها اخذ علم میکردند و یکی از آنها ابوعلی لغذه است که در لغت و نحو و شعر استاد بود. در خردی کتب ابوزید و اصمعی و ابوعبیده را از حفظ کرد پس از آن به تتبع محفوظات خود پرداخت و بر اعرابی که به اصفهان می آمدند آنها را عرضه داشته و آزمایش می کرد. و این اعراب بر محمدبن یحیی بن ابان فرود می آمدند و گرداگرد خانه او در باغ سلم بن عود چادر می زدند، و ابوعلی هر روز نزد آنها میرفت و هرچه برای او از لغت مشکوک بود از ایشان میپرسید و در کتابی که آن را «نوادر» نامید ثبت میکرد، و در آخر عمر مانند وی در عراق نبود. حمزه گوید: کتاب «نوادر» او کتابی بزرگ است وهرچه در دست مردم است از نوادر ابوزید در این کتاب فراهم است. و از کتب کوچک او است : کتاب الصفات ، کتاب خلق الانسان ، کتاب خلق الفرس. و کتب بسیار دیگر و ردهابر علمای لغت و راویان شعر و شاعران دارد که ما آنها را در یک کتاب جمع کرده و برای ابواسحاق زجاج فرستادیم. محمدبن اسحاق الندیم گوید: از تصانیف اوست : کتاب الرد علی الشعراء که ابوحنیفه دینوری آن را نقض کرده است. کتاب النطق ، کتاب الرد علی ابی عبید فی غریب الحدیث. کتاب علل النحو. کتاب التسمیة. کتاب شرح معانی الباهلی. کتاب نقض علل النحو. کتاب الرد علی ابن قتیبه فی غریب الحدیث. و حمزةبن حسن اصفهانی در کتاب اصفهان اشعاری از لغذه آورده است ، و از آنهاست :
ذهب الرجال المقتدی بفعالهم
و المنکرون لکل امر منکر
و بقیت فی خلف یزین بعضهم
بعضاً لیستر معور عن معور
ما اقرب الاشیاء حین یسوقها
قدر و ابعدها اذالم تقدر
الجد انهض بالفتی من کده
فانهض بجد فی الحوادث او ذر
و اذا تعسرت الامور فارجها
و علیک بالامر الذی لم یعسر.

حسن لگذه . [ ح َ س َ ن ِ ل ُ ذَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ اصفهانی معروف به لغذه و لکذه و مکنی به ابوعلی . یاقوت گوید: به بغداد آمد و بفنون ادب نیک معرفت داشت و در قیاس ماهر بود و هنگام تکلم حق سخن ادا میکرد و در نحوو لغت امام بود و در طبقه ٔ ابوحنیفه ٔ دینوری بود و اساتید آنها یکی است و بین ایشان مناقضات بسیار بود.و ابوعلی لغذه علم لغت را نزد باهلی و کرمانی شاگرداخفش آموخت . لغذه در مجلس ابواسحاق حاضر میشد و درس او را مینوشت آنگاه با وی مخالفت کرد و دیگر به مجلس او ننشست و مطالب وی را نقض میکرد. حمزه گوید: اهل لغت در اصفهان میگفتند عده یی در اصفهان سرآمد شدند و مردم از آنها اخذ علم میکردند و یکی از آنها ابوعلی لغذه است که در لغت و نحو و شعر استاد بود. در خردی کتب ابوزید و اصمعی و ابوعبیده را از حفظ کرد پس از آن به تتبع محفوظات خود پرداخت و بر اعرابی که به اصفهان می آمدند آنها را عرضه داشته و آزمایش می کرد. و این اعراب بر محمدبن یحیی بن ابان فرود می آمدند و گرداگرد خانه ٔ او در باغ سلم بن عود چادر می زدند، و ابوعلی هر روز نزد آنها میرفت و هرچه برای او از لغت مشکوک بود از ایشان میپرسید و در کتابی که آن را «نوادر» نامید ثبت میکرد، و در آخر عمر مانند وی در عراق نبود. حمزه گوید: کتاب «نوادر» او کتابی بزرگ است وهرچه در دست مردم است از نوادر ابوزید در این کتاب فراهم است . و از کتب کوچک او است : کتاب الصفات ، کتاب خلق الانسان ، کتاب خلق الفرس . و کتب بسیار دیگر و ردهابر علمای لغت و راویان شعر و شاعران دارد که ما آنها را در یک کتاب جمع کرده و برای ابواسحاق زجاج فرستادیم . محمدبن اسحاق الندیم گوید: از تصانیف اوست : کتاب الرد علی الشعراء که ابوحنیفه ٔ دینوری آن را نقض کرده است . کتاب النطق ، کتاب الرد علی ابی عبید فی غریب الحدیث . کتاب علل النحو. کتاب التسمیة. کتاب شرح معانی الباهلی . کتاب نقض علل النحو. کتاب الرد علی ابن قتیبه فی غریب الحدیث . و حمزةبن حسن اصفهانی در کتاب اصفهان اشعاری از لغذه آورده است ، و از آنهاست :
ذهب الرجال المقتدی بفعالهم
و المنکرون لکل امر منکر
و بقیت فی خلف یزین بعضهم
بعضاً لیستر معور عن معور
ما اقرب الاشیاء حین یسوقها
قدر و ابعدها اذالم تقدر
الجد انهض بالفتی من کده
فانهض بجد فی الحوادث او ذر
و اذا تعسرت الامور فارجها
و علیک بالامر الذی لم یعسر.
رجوع به معجم الادباء و روضات الجنات صص 214- 216 و هدیة العارفین ج 1 صص 268-269 و ابوعلی و لگذه در همین لغت نامه شود.



کلمات دیگر: