( اسم ) نمازهای صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا نمازهای پنجگانه .
پنج نماز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پنج نماز. [ پ َ ن َ ] ( اِ مرکب ) نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا :
شکر تو بر ما فرض است چو هر پنج نماز
بیشتر گردد هر روز و نگیرد نقصان.
وز پنج نماز شکر تو واجب تر.
فاتحه پنج نماز تو شد.
شکر تو بر ما فرض است چو هر پنج نماز
بیشتر گردد هر روز و نگیرد نقصان.
فرخی.
ای مهر تو چون چهار طبع اندر خوروز پنج نماز شکر تو واجب تر.
مسعودسعد.
زر که ترازوی نیاز تو شدفاتحه پنج نماز تو شد.
نظامی.
کلمات دیگر: