کلمه جو
صفحه اصلی

بام بالا

فرهنگ فارسی

بام برین بامداد نخست

لغت نامه دهخدا

بام بالا. [ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بام ِ برتر. بام برین. || بامداد نخست. ذنب السرحان. ( مهذب الاسماء ). صبح کاذب. فجر کاذب. صبح نخستین.صبح نخست. ( یادداشت مؤلف ). دم گرگ. دنبال گرگ. صبح دروغین. سپیده نخست. دراز بدیدار و تیز و سر ببالاکه بدنبال گرگ از بهر درازی و باریکی و راستی تشبیه کرده اند و دیر نماند این صبح. ( از التفهیم بیرونی ).


کلمات دیگر: