از اعلام زنان است .
تخمر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تخمر. [ ت َ م ُ ] (ع اِ) از اعلام زنان است . (منتهی الارب ).
تخمر. [ ت َ خ َم ْ م ُ ] ( ع مص ) خِمار براوکندن [ برافکندن ]. ( زوزنی ). معجر پوشیدن. ( منتهی الارب ). مقنعه برافکندن و گفته اند معجر برافکندن. ( از آنندراج ).
تخمر. [ ت َ م ُ ] ( ع اِ ) از اعلام زنان است. ( منتهی الارب ).
تخمر. [ ت َ م ُ ] ( ع اِ ) از اعلام زنان است. ( منتهی الارب ).
تخمر. [ ت َ خ َم ْ م ُ ] (ع مص ) خِمار براوکندن [ برافکندن ]. (زوزنی ). معجر پوشیدن . (منتهی الارب ). مقنعه برافکندن و گفته اند معجر برافکندن . (از آنندراج ).
کلمات دیگر: