توبیخ و ملامت سخت کردن دشنام و ناسزا گفتن .
جفا گفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جفا گفتن. [ ج َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) توبیخ و ملامت سخت کردن. دشنام و ناسزا گفتن : یعقوب علی بن الحسن الدرهمی را بنشاند و بسیار جفا گفت. ( تاریخ سیستان ). و عبدوس را نیز خوانده و بسیار جفا گفته. ( تاریخ بیهقی ). امیر پشیمان شده بود از هر چه رفت بدین بقعت و پیوسته جفا میگفت بوالحسن را... ( تاریخ بیهقی ).
نیارست دشمن جفا گفتنم
چنان کز شنیدن بلرزد تنم.
نیارست دشمن جفا گفتنم
چنان کز شنیدن بلرزد تنم.
سعدی.
کلمات دیگر: