گشن به گشنی آمده مست جفت جوی جفت خواه حیوانی که در جستجوی جفت باشد
جفت طلب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جفت طلب. [ ج ُطَ ل َ ] ( نف مرکب ) گشن. به گشنی آمده. مست. جفت جوی. جفت خواه. حیوانی که در جستجوی جفت باشد. مردی که جویای جفت و همسر باشد. رجوع به جفت جوی و جفت خواه شود.
کلمات دیگر: