اشکوه. [ اُ / اِ ] ( اِ ) شأن و شوکت و شکوه و عظمت. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). عظمت و حشمت و آن را شکوه خوانند. مولوی معنوی فرماید :
صدق موسی بر عصا و کوه زد
بلکه بر دریای پراشکوه زد.
( جهانگیری ) ( سروری ).
مهابت و ترس و بر این قیاس است اشکوهید و شکوهید. ( رشیدی ). حشمت و عظمت و وقار. ( شعوری ). و رجوع به شکوه شود.