کلمه جو
صفحه اصلی

هفت خم

فرهنگ فارسی

هفت آسمان

لغت نامه دهخدا

هفت خم. [ هََ خ ُ ] ( اِ مرکب ) هفت آسمان. ( آنندراج ) :
به خم درشد از خلق پی کرد گم
نشان جست از آواز این هفت خم.
نظامی.
رجوع به هفت آسمان ، هفت خراس ، هفت خروارکوس و هفت خضراشود.


کلمات دیگر: