کلمه جو
صفحه اصلی

مشهدی

فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به مشهد : ۱ - از مردم مشهد ۲- کسی که بزیارت مشهد مقدس رفته ( ولو یک بار ) .
تیره از ایل بویر احمدی کوه گیلویه فارس

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص نسب . ) منسوب به مشهد. ۱ - مردم مشهد. ۲ - کسی که به زیارت مشهد مقدس رفته .

لغت نامه دهخدا

مشهدی . [ م َ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر مقدس مشهد. || لقب کسی که مزار امام ثامن ، علیه الصلوةوالسلام را زیارت کرده باشد. (ناظم الاطباء).


مشهدی. [ م َ هََ ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر مقدس مشهد. || لقب کسی که مزار امام ثامن ، علیه الصلوةوالسلام را زیارت کرده باشد. ( ناظم الاطباء ).

مشهدی. [ م َ هََ ] ( اِخ ) تیره ای از ایل بویراحمدی کوه کیلویه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 ).

مشهدی . [ م َ هََ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بویراحمدی کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).


فرهنگ عمید

۱. از مردم مشهد.
۲. مربوط به مشهد: خربزۀ مشهدی.
۳. تهیه شده در مشهد.
۴. ویژگی کسی که به زیارت مرقد امام رضا (در مشهد ) رفته باشد.

دانشنامه عمومی

مشهدی ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
مشهدی به معنای صفت نسبت به مشهد
لهجه مشهدی نام یکی از لهجه های شمال شرق ایران
مشهدی، پیشوند نامی که در قدیم به کسانی که به قصد زیارت آرامگاه علی بن موسی الرضا، یکی از امامان شیعه به مشهد می رفته اند اطلاق می شده است.
شیرینی مشهدی یکی از انواع شیرینی های سنتی ایرانی

دانشنامه آزاد فارسی

مَشْهَدی
گویش فارسی مردم مشهد که در زمرة گویش های خراسانی است. صامت های مشهدی همانند صامت های فارسی و مصوت های آن عبارت اند از: u o i e a /ow/، /ay/ و /ey/. برخی تغییر و تبدیل آوایی در مشهدی بدین قرار است: /e/ پایانی که در فارسی مانند کسره تلفظ می شود در مشهدی به صورت /a/ در می آید؛ bixta «بیخته»، bota «اصل و نسب/بُته». رشتة آوایی /-ab/ به /o/ تبدیل می شود: low «لب» tow «تب»؛ af به /ow/ تبدیل می شود: owsena «افسانه»؛ تبدیل /r/ به /l/ در pelvari «پرواری»، balk/balg «برگ»، قید حالت -aki است: zureki «زورَکی»، نشانة نکره پسوند i است ketabi xundam «کتابی خواندم»، معرفه با ra «را» ساخته می شود: ketab ra ترتیب مضاف و مضاف الیه و صفت و موصوف مثل فارسی است. در مشهدی از فعل کمکی «رفتن» به جای «شدن» زیاد استفاده می شود. resta raftan «خسته شدن». برخی از واژگان مشهدی: ostondan «ستاندن»، vesni «هوو»، xordu «کوچیکه/خیلی کوچک»، rasad «بخش/بهره»، gowrana «چوب بزرگ برای راندن گاو» و pelexmun «فلاخن».
50010800

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مشهدی (ابهام زدایی). مشهدی ممکن است اشاره به اشخاص ذیل باشد: • باذل مشهدی، میرزامحمد رفیع معروف به رفیع خان، متخلص به باذل مشهدی، از امرا و پارسی گویان شبه قاره هند در قرون یازدهم و دوازدهم• خواجه حسین ثنایی مشهدی، قصیده سرای قرن دهم، متخلص به ثنایی• فضل الله آل داود بدایع نگار مشهدی، بدایع نگار، فضل اللّه آل داوود مشهدی (خراسانی)، نویسنده و شاعر قرن چهاردهم • سادات پشت مشهدی، خاندانی از علما و فضلای شیعی قرن دوازدهم و سیزدهم• محمد بن جعفر مشهدی، معروف به ابن مشهدی از عالمان جلیل القدر شیعی• میرزا محمد مشهدی قمی، از علمای امامی قرن دوازدهم هجری
...

پیشنهاد کاربران

کسی که خودش برا خودش ارزش قائل نباشه نباید توقع داشته باشه کس دیگه براش ارزش قائل باشه تادیروزشوهرت لای پای اون زن بود الانتوچشمات رو همه چی بستی افتادی دنبالش


کلمات دیگر: