کلمه جو
صفحه اصلی

اصفیا

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع صفی پاکان گزیدگان ویژگان .

فرهنگ عمید

= صفی

صفی#NAME?


دانشنامه عمومی

پاکان


پیشنهاد کاربران

اصفیاء
لغت نامه دهخدا
اصفیاء. [ اَ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صَفی ّ. ( اقرب الموارد ) ( غیاث ) ( آنندراج ) . برگزیدگان . ( از منتخب ) ( غیاث ) ( آنندراج ) . دوستان گزیده . دوستان خالص . خالصان . اولیاء :
مهین عالم آنرا نهد فیلسوف
که منزلگه انبیا واصفیاست .
ناصرخسرو.


چهار یارش تا تاج اصفیا نشدند
نداشت ساعد دین یاره داشتن یارا.
خاقانی .


با سایه ٔ رکاب محمد عنان درآر
تا طرقوازنان تو گردند اصفیا.
خاقانی .


در پیش او که غاشیه کش بود جبرئیل
هم انبیا پیاده دویده هم اصفیا.
عطار.


|| ( اِخ ) نامی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به یکی از چهار طبقه شیعه ٔ خویش داد. ( از ابن الندیم ) .

صَفیا اسم دخترانه است، معنی صَفیا: ( عربی ) ( = صَفیه ) ،
صفیه به معنی خالص و برگزیده است ، صفیه نام دختر عبدالمطلب و نام عمه حضرت محمد ( ص ) است .
اصفیا به معنی خالصان وپاکان وبرگزیدگان ودوستان خالص و برگزیده وباوفا است.


کلمات دیگر: