( صفت ) دارای فضل فاضل .
بوالفضل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بوالفضل. [ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابوالفضل شود.
فرهنگ عمید
صاحب فضل، دارای فضیلت.
دانشنامه عمومی
بوالفَضل در بیان شاهنامه اشاره دارد به نام ابوالفضل محمّد بن عبیدالله بلعمی، دستور خردمند و پُرهنر ِنصر بن احمد سامانی که مردی ادیب و فرزانه بود.
شاهنامه
کلیله و دمنه
بر مبنای روایت شاهنامه، بوالفضل به فرمان ِنصر بن احمد، کلیله و دمنه را از زبان تازی به پارسی برگردان نمود و رودکی آن را به چکامه (شعر) پارسی درآورد.
این یکی از ابیاتی است که طی آن، فردوسی از بوالفضل نام برده است:
شاهنامه
کلیله و دمنه
بر مبنای روایت شاهنامه، بوالفضل به فرمان ِنصر بن احمد، کلیله و دمنه را از زبان تازی به پارسی برگردان نمود و رودکی آن را به چکامه (شعر) پارسی درآورد.
این یکی از ابیاتی است که طی آن، فردوسی از بوالفضل نام برده است:
wiki: بوالفضل
کلمات دیگر: