کلمه جو
صفحه اصلی

اطابه

فرهنگ فارسی

اطابت: پاک کردن، حلال وپاکیزه کردن، خوشبوکردن، خوشمزه ساختن طعام ، سخن خوش وشیرین گتفن
( مصدر ) ۱ - پاک کردن . ۲ - خوشبوی کردن . ۳ - حلال و پاکیزه کردن ۴ - خوشمزه کردن طعام .

فرهنگ معین

(اِ بِ یا بَ ) [ ع . اطابة ] (مص م . ) ۱ - پاک کردن . ۲ - خوشبوی کردن . ۳ - حلال و پاکیزه کردن . ۴ - خوشمزه کردن طعام .

لغت نامه دهخدا

( اطابة ) اطابة. [ اِ ب َ ] ( ع مص ) خوش کردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خوش کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). چیزی را خوش کردن. ( از اقرب الموارد ). || خوشبوی گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). خوشبوی ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || استنجا کردن.( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). استنجا نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || حلال و پاکیزه نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). حلال و پاکیزه کردن. ( آنندراج ). || مال پاکیزه و طیبی بدست آوردن. ( از اقرب الموارد ). || خوشمزه کردن طعام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوشمزه ساختن طعام. ( آنندراج ). || برای مهمان طعام پاکیزه آوردن. ( از اقرب الموارد ). طعام لذیذ آوردن. || سخن شیرین و خوش گفتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کلام خوش گفتن. ( از اقرب الموارد ). || پاک کردن به شستن. || پاک یافتن چیزی. || پسران نیک سیرت زادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پسران طیب آوردن. ( از اقرب الموارد ). || نکاح نمودن زن حلال را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( آنندراج ). زناشویی حلال کردن. ( از اقرب الموارد ).

اطابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) خوش کردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ). چیزی را خوش کردن . (از اقرب الموارد). || خوشبوی گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). خوشبوی ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || استنجا کردن .(تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). استنجا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || حلال و پاکیزه نمودن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). حلال و پاکیزه کردن . (آنندراج ). || مال پاکیزه و طیبی بدست آوردن . (از اقرب الموارد). || خوشمزه کردن طعام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوشمزه ساختن طعام . (آنندراج ). || برای مهمان طعام پاکیزه آوردن . (از اقرب الموارد). طعام لذیذ آوردن . || سخن شیرین و خوش گفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلام خوش گفتن . (از اقرب الموارد). || پاک کردن به شستن . || پاک یافتن چیزی . || پسران نیک سیرت زادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پسران طیب آوردن . (از اقرب الموارد). || نکاح نمودن زن حلال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). زناشویی حلال کردن . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: